حامیان مشایی بخوانند
باسمه تعالی
حامیان مشایی بخوانند
عادت کرده ایم هر ازچند گاهی از سوی یکی از نزدیک ترین افراد به رئیس جمهور حرفهایی را بشنویم که اگر چه بعد از طرح اولیه، توضیح داده می شوند و تبیین می شوند، اما نوع کلام طوری است که در وهله اول واکنشهای دلسوزان را به همراه دارد، اینبار نیز عنوان دیگری مطرح شده است که چند روزی است نقل محافل مختلف گشته است : تبلیغ مکتب ایران به جای مکتب اسلام!
آنچه پس از گذشت چند روز از این اظهارات روشن شد این است که مراد گوینده از مکتب ایرانی، ایرانی بدون اسلام نیست ، بلکه اسلامی است که ایران پرچم آن را برافراشته و در واقع اسلام نابی است که امام راحل قیام خود را برای رسیدن به آن آغاز کرد و همگان در راه رسیدن به آن در حرکتیم و از خداوند می خواهیم موفقمان بدارد.
پس قبول می کنیم منظور از مکتب ایرانی نوعی اسلام گریزی نیست.( البته شخص رئیس جمهور محترم نیز که در مواردی مجبور است شارحی باشد بر اظهارات رئیس دفتر خود- البته اظهار نظرهای نسنجیده – پس از واکنشهای اولیه، در جمع ائمه جماعات تهران بدون اشاره به صحبتهای مشایی، سخن از اسلام ایرانی را به میان آورد تا شاید حساسیتها را از بین ببرد، اما...!)
پس از انتقادهای فراوان به طرح اینگونه این مبحث – تاکید می کنم طرح اینگونه نه اصل آن –رئیس جمهور عزیز که توقع می رفت و می رود به نوع حرف پراکنی رئیس دفتر خود انتقاد کند تا بی جهت فکر مردم را مشغول نسازد و برای دولت هزینه درست نکند، یکبار دیگر در جمع خبرنگاران حاضر شد و به دفاع سرسختانه از وی ادامه داد!
ما چند نکته را با رئیس جمهور مردمی مطرح میکنیم شاید توضیح آنها سبب روشن شدن ذهنمان گردد - که خواست ایشان هم هست-.
شما فرمودید آقای مشایی در سخنان خود یک نظریه علمی را بیان کرده اند و اگر کسی حرفی دارد آن را نقد کند! سخن ما این است که
آنچه ما می دانیم و شما هم، این است که جناب مشایی وجهه سیاسی دارد و به عنوان یک رجل سیاسی مطرح است و نه رجل علمی و سوابق علمی ایشان مخصوصا در مواردی که تخصص دینی عمیق می خواهد بر همگان پوشیده است و صرف معاشرت با برخی افراد و مطالعه برخی کتب سبب نمی شود فرد چنین اظهار نظرهایی داشته باشد، پس آنچه به عنوان طرح یک نظریه علمی مطرح کردید قابل پذیرش نیست.
اما اگر بپذیریم ایشان یک رجل علمی سیاسی است و سوابق علمی ایشان در مقوله امور دینی روشن شود، آیا طرح چنین نظری که معرکه آراء است و قول واحدی در مورد آن نیست، باید در محافل علمی صورت گیرد یا در محفلی عمومی، آن هم جمعی که در کشور نیستند و از مباحثی از این دست فارغند؟ آیا بهتر نیست به ایشان توصیه کنید این دست مباحث علمی را در مجامعی مطرح کنند که اندیشمندان حاضرند و آنجاست که فرصت نقد وبررسی مهیا؟
ونکته پایانی اینکه دشمنان قسم خورده ایران – البته جمهوری اسلامی ایران – همواره به دنبال ایجاد اختلاف بین دولتهای اسلامی اند، حال اگر این مباحث که حساسیت زاست در محافل علمی مطرح شود نه تنها موجب ایجاد تنشهای سیاسی نمی شود، بلکه مطلوب همه ماست و اندیشمندان ما، هم اینک نیز چنین فعالیتهایی دارند، محافلی که به نقد وبررسی ادله می گذرد و طرفین با طرح ادله خود فضا را برای روشن شدن حق باز می کنند، اما حرفی که موجب موضع گیری رجال سیاسی کشورهای اسلامی می شود نه تنها کمکی به اشاعه اسلام ناب – که ایران منادی آن است – نمی کند بلکه بیشتر سبب ایجاد سد در رسیدن به آرمانهای امام و مقام معظم رهبری و شخص حضرتعالی در ترویج و اشاعه اسلام ناب می شود.
به امید روزی که شاهد بر افراشته شدن پرچم حکومت جهانی به دست مولایمان حضرت بقیه الله باشیم.
امیدوارم این وجیزه از اخلاص برآمده باشد و از دل، تا لاجرم بر دل نشیند!